🔹 معرفی کتاب
کتاب Harvard Business Review Guide to Getting the Mentoring You Need یکی از منابع کاربردی و معتبر در حوزه توسعه فردی و حرفهای است که توسط مجموعه HBR منتشر شده است. این راهنما به مدیران، کارکنان و رهبران کمک میکند تا نقش حیاتی منتورینگ (Mentoring) را در رشد شغلی و شخصی خود درک کنند و راههای دستیابی به یک رابطه منتورینگ مؤثر را بیاموزند.
این کتاب نشان میدهد که منتورینگ تنها به معنای داشتن یک مشاور یا مدیر ارشد نیست؛ بلکه یک رابطه یادگیرنده–یاددهنده دوطرفه است که میتواند به ارتقای مهارتها، گسترش شبکه حرفهای و شتابدهی به مسیر شغلی کمک کند.
مخاطبان در این کتاب با موضوعاتی مانند انتخاب منتور مناسب، شکلدهی به رابطه منتورینگ، غلبه بر چالشها و استفاده از منتورینگ برای توسعه رهبری آشنا میشوند. همچنین راهکارهایی برای اینکه چگونه خود به یک منتور ارزشمند برای دیگران تبدیل شویم نیز ارائه شده است.
این کتاب یک منبع معتبر برای کسانی است که میخواهند یادگیری مادامالعمر را به بخشی جداییناپذیر از زندگی کاری و شخصی خود تبدیل کنند.
مقدمه - کنترل مسیر شغلی خود را به دست بگیرید
نوشته تامارا اریکسون
به باارزشترین بینشهایی که در مورد کار و زندگی به دست آوردهاید فکر کنید. به احتمال زیاد، این گوهرهای گرانبها از طریق نوعی منتورینگ (راهنمایی) به شما رسیدهاند، نه از کتابهای درسی یا سخنرانیهای کلاسی. افرادی که تجربه، دانش، مهارتها یا دیدگاهی را که شما به دنبال آن بودید، در اختیار داشتند، خرد خود را با شما به اشتراک گذاشتهاند و شاید حتی به شما در به کارگیری آن کمک کردهاند.
منتورینگ برای یادگیری در طول مسیر شغلی ما، نه فقط زمانی که تازهکار و بیتجربه هستیم، امری ضروری است. این روشی است که ما از طریق آن شکافهای حیاتی را که بهتنهایی برای پر کردنشان با مشکل مواجه میشویم، شناسایی کرده و برطرف میکنیم. یک منتور خوب، بخشی تشخیصدهنده است که وضعیت فعلی شما را ارزیابی میکند و بخشی راهنماست که شما را با توصیهها، ایدهها، افراد و منابعی که برای رشد و پیشرفت نیاز دارید، مرتبط میسازد.
این نوع حمایت این روزها ضروری است، زیرا مسیرهای شغلی دیگر ساده و سرراست نیستند. اکنون شما گزینههای بیشتری پیش رو دارید که شاید ندانید با آنها چه کنید. و حتی اگر مسیر مشخصی در ذهن داشته باشید، احتمالاً با موانع سازمانی و شخصی روبرو خواهید شد.
این عوامل، مسائل را بیش از پیش پیچیده میکنند:
• نقشهای در حال تغییر. نیازهای رشدی شما با حرکت از تسلط بر محتوای کار (تولید کالاها یا خدماتی که شرکت شما میفروشد) به سمت شکلدهی به بستر کار (فراهم کردن زمینهای برای شکوفایی دیگران) تغییر میکند. بهطور کلی، با پیشرفت در یک سازمان، نقشها از محتوا به بستر تغییر میکنند—اما حتی این الگو نیز با فروپاشی ساختارهای سنتی و سلسلهمراتبی در حال تغییر است. بسیاری از نقشهای «ارشد» شامل بخشهای مساوی از استراتژی و اجرا هستند و بسیاری از افراد «تازهکار» در بحثهای سطح بالا درباره ارزشها و اهداف شرکت مشارکت میکنند. بنابراین، تشخیص اینکه دقیقاً چه مهارتهایی را در چه زمانی باید کسب کنید، میتواند دشوار باشد. منتورها دیدگاهی تازه، همراه با علاقهای ذاتی به موفقیت شما، به ارمغان میآورند—آنها با شما همکاری میکنند تا کلیدهای پیشرفتتان را شناسایی کرده و رفتار خود را به درستی اصلاح کنید.
• سنجش پتانسیل شغلی. دیر یا زود، اکثر ما انتظارات شغلی خود را در برابر تواناییها و علایق بنیادینمان، زمانی و انرژیای که میخواهیم در کارمان سرمایهگذاری کنیم، و خواستههایی که زندگی خارج از کار بر ما تحمیل میکند، میسنجیم. انجام این کار بهتنهایی دشوار است. در اینجا نیز، منتورها میتوانند به شما کمک کنند تا موقعیت فعلی خود را ارزیابی کرده و قدمهای بعدی را مشخص کنید. منتورینگ همیشه به معنای صعود نیست—میتواند شامل یافتن آرامش در زندگیای که دارید، بهرهبرداری حداکثری از انتخابهایتان، یا ایجاد یک جایگاه جدید برای خودتان باشد.
منتورهای خوب، با تمام اهمیتی که دارند، تقریباً هرگز ناخوانده سر راه شما قرار نمیگیرند. منتظر ماندن برای اینکه دیگران به سراغ شما بیایند، یا کارفرمایتان نقش واسطه را بازی کند، بهندرت نتیجه میدهد—و قطعاً با آن تکرار و تعهدی که شما نیاز دارید و مسیر شغلیتان شایسته آن است، همراه نخواهد بود. اگرچه بسیاری از شرکتها میدانند که منتورینگ به تقویت بنیه استعدادهایشان منجر میشود و فقط فرصتی برای شما نیست، اما آنهایی که این کار را انجام میدهند، معمولاً به شیوههای قدیمی عمل میکنند؛ از طریق «ازدواجهای از پیش تعیینشده» که از بالا به پایین، بسیار مدیریتشده و بیش از حد برنامهریزیشده بین افراد باتجربه سازمان و تازهواردان صورت میگیرد. برنامههایی که افراد ارشد را به همکاران جوانتر اختصاص میدهند—البته با نیت خیر برای تطبیق علایق و شخصیتها—کمترین اثربخشی را دارند زیرا به اندازه کافی شخصیسازی نشدهاند. آنها همچنین به جای اینکه اجازه دهند روابط به طور طبیعی، در طول زمان، از طریق اعتماد و احترام متقابل شکل بگیرد، آن را تحمیل میکنند. و پیگیریها اغلب پراکنده است. برخی از منتورهایی که توسط شرکت تعیین شدهاند، یک بار افراد تحت حمایت خود را به ناهار میبرند و سپس این مسئولیت را از لیست «کارهای انجامدادنی» خود خط میزنند.
حرف آخر این است: حتی اگر در یک برنامه منتورینگ رسمی شرکت میکنید، این شما هستید که باید افراد مناسب را برای همکاری پیدا کنید، با آنها روابط قوی برقرار کنید، زمانی که بیشترین نیاز را به آنها دارید از کمکشان استفاده کنید، و—به همان اندازه مهم—لطفشان را جبران G. در این راهنما به شما کمک میکند تا همه این کارها را انجام دهید.
برای شروع، سیلویا آن هیولت و همکارانش در فصل ابتدایی توضیح میدهند که چگونه از حامیان (sponsors) متعهد بهرهمند خواهید شد—منتورهایی که فراتر از وظایف معمول عمل کرده و از شما حمایت میکنند، منابع در اختیارتان میگذارند و پشتیبانی تاکتیکی ارائه میدهند تا در سازمان پیشرفت کنید. (منتورهای سنتی راهنمایی و حمایت عاطفی ارائه میدهند، اما به اندازه حامیان تمایل ندارند که برای شما قد علم کنند یا از نفوذشان برای شما استفاده کنند.)
از اطلاعات بخش اول این راهنما استفاده کنید تا ببینید کدام نوع از منتورینگ به بهترین شکل نیازهای شما را برآورده میکند. همچنین منابع متفاوت و غیرمنتظرهای از منتورینگ را کشف خواهید کرد که دیگران آنها را ارزشمند یافتهاند.
سپس، با خواندن بخش دوم، یک قدم به عقب برداشته و عمیقتر به وضعیت فعلی خود و جایی که میخواهید بروید، فکر خواهید کرد. به عنوان مثال، رابرت اس. کاپلان، استاد مدیریت مدرسه کسبوکار هاروارد، توصیه میکند که نگاهی بسیار شخصی به معنای موفقیت برای خودتان بیندازید و راهنماییهای اندیشمندانهای درباره چگونگی رسیدن به آن ارائه میدهد. دیگر نویسندگان متخصص با مسائل دشواری مانند اینکه چگونه خود را در محل کار ضروری جلوه دهید و چرا ترفیعی را که انتظارش را داشتید، دریافت نکردید، دستوپنجه نرم میکنند.
در نهایت، در بخش سوم، شما مشاوره عملی در مورد یافتن انواع مناسب منتورها، تعریف اهداف و انتظارات خود، ایجاد روابط، برقراری یک پویایی مبتنی بر داد و ستد، و شبکهسازی مؤثر—به طور خلاصه، کارآمد کردن منتورینگ برای خودتان—دریافت خواهید کرد. همچنین نکاتی را به طور خاص برای نسل هزاره (Millennials) و نسل ایکس (Gen Xers) و راههایی برای یادگیری معنادار از افراد تحت حمایت خودتان (protégés) خواهید یافت.
در این مقطع از مسیر شغلیتان، ممکن است متوجه شوید که از کارتان لذت نمیبرید و برای ترسیم یک مسیر بهتر به کمک نیاز دارید. یا شاید کارتان را جذاب بدانید اما هنوز در مورد مسیر آینده خود سردرگم یا گیج باشید. یا شاید صرفاً بخواهید شدت کارتان را تغییر دهید—کمتر یا بیشتر کار کنید. با همکاری نزدیک و هدفمند با یک منتور، میتوانید با چالشهایی از این دست از طریق تمرکز بر نقاط قوت خود، ایجاد مهارتهای مناسب، درک عمیقتر نقش خود و یادگیری مدیریت رو به بالا، گسترش گزینههای شغلی خود از طریق شبکهسازی، و ایجاد توازن هوشمندانه بین کار و زندگی، مقابله کنید.
همه اینها به زمان و انضباط نیاز دارد—اما ارزش سرمایهگذاری را دارد.